مهارت تربیت فرزند به مجموعهای از تواناییها، دانشها، روشها و استراتژیهایی اشاره دارد که والدین یا سرپرست های قانونی برای پرورش و توسعه رشد فرزندان خود به کار میبرند. این مهارتها به منظور ساختاردهی محیط خانواده، تربیت فرزند به عنوان اعضای مسئول و متعهد جامعه، توسعه مهارتهای اجتماعی، عاطفی و رفتاری، ارتقاء اعتماد به نفس، و ایجاد ارتباطات سالم و صمیمی بین والدین و فرزندان به کار میروند. برای آشنایی با این مهارت تا پایان مقاله همراه گلدون باشید.
پنج مهارت مثبت در تربیت فرزند
مهمترین بخش تربیت فرزند، عشق و محبت و صرف وقت و انرژی جهت حمایت از فرزندانتان است. اگرچه عشق و محبت مهمترین پیششرط است، کافی نیست. اگر والدین نیازهای منحصربهفرد بچههایشان را درک نکنند، نمیتوانند آنچه بچهها نیاز دارند، به آنها بدهند. ممکن است والدین مهربانانه و عاشقانه رفتار کنند. اما در مسیری که برای رشد بچههایشان مؤثر است، نباشد.والدین بدون درک نیازهای فرزندانشان نمیتوانند بهگونهای مؤثر از آنها حمایت کنند.
بیشتر والدین میکوشند با بچهها صحبت کنند؛ اما بچههاکنارهگیری میکنند و چیزی نمیگویند. این والدین به برقراری رابطه تمایل دارند. اما نمیدانند چطور فرزندانشان را به گفتگو ترغیب کنند. برخی والدین نمیخواهند برسر فرزندانشان داد و فریاد بکشند، آنان را کتک بزنند یا تنبیه کنند؛ اما روش دیگری را نمیدانند. از آنجا که صحبت با فرزندانشان کارایی ندارد، تنها راهی که میشناسند تنبیه یا تهدید به تنبیه است.برای اینکه روشهای قدیمی تربیت فرزند را رها کنیم، باید روشهایی جدید را جایگزین کنیم. وقتی والدین مهارت تربیت فرزند را که جدید وبه روز است را بیاموزند می توانند روش های ناکارامدقدیمی را رها کنند.
بحران جدید در تربیت فرزند
هر روز بر تعداد گزارشها در مورد خشونت بچهها و نوجوانان، عزتنفس پایین، اختلال در کمبود توجه، سوءمصرف موادمخدر، بارداری نوجوانان و خودکشی افزوده میشود. میتوان گفت تاحدودی همۀ والدین امروزی روشهای جدید و قدیم فرزندپروری را زیر سوال می برند. بهنظر میرسد هیچ ترفندی کارایی ندارد و مشکلات فرزندانمان در حال افزایش است.به اعتقاد برخی والدین علت این مشکلات این است که سهلانگارند و آزادی زیادی به بچهها دادهاند، در حالیکه برخی دیگر معتقدند مهارت تربیت فرزند قدیمی مانند کتک زدن و فریاد کشیدن، علت اصلی بدرفتاری بچهها است.
برخی هم باور دارند که مشکلات جدید در اثر ایجاد تغییرات منفی در جامعه بهوجود می آید. از جمله مواردی که بیشتر والدین به آن اشاره میکنند، تماشای زیاد تلویزیون، آگهیهای تبلیغاتی یا وجود صحنههای خشونتآمیز در فیلمهای تلویزیونی و سینمایی است. بهیقین جامعه و تأثیرش در بچهها بخشی از مشکل است و دولت نیز میتواند راهحلهای مفیدی اعمال کند.
منشأ بزرگ ترین مشکل تربیتی
بزرگترین بخش مشکل در خانه شروع میشود و در خانه نیز میتواند برطرف شود. علاوهبر تغییرات جامعه، والدین باید درک کنند که آنها میتوانند بچههایی قوی، با اعتمادبهنفس، مشتاق به همکاری، دلسوز و بامحبت تربیت کنند. مشکلات بچههای ما در خانه شروع میشود و در خانه نیز قابل حل است. والدین برای مقابله با تغییرات جامعه باید روش تربیت فرزندشان را تغییر دهند. در طول دو قرن گذشته، جامعه تغییراتی برجسته در مسیر آزادی و حقوقهای فردی کرده است. اگرچه جامعۀ مدرن نیز با اصول آزادی و حقوق بشر سازمان یافته است، هنوز هم والدین از مهارتهای فرزندپروری عصر جاهلیت استفاده میکنند.
والدین برای مقابله با تغییرات جامعه باید روش تربیت فرزند را تغییر دهند. در طول دو قرن گذشته، جامعه تغییراتی برجسته در مسیر آزادی و حقوقهای فردی کرده است. اگرچه جامعۀ مدرن نیز با اصول آزادی و حقوق بشر سازمان یافته است، هنوز هم والدین از مهارتهای فرزندپروری عصر جاهلیت استفاده میکنند.
بچههای امروزی متفاوت هستند
درست همانطور که دنیای امروزی متفاوت است، بچههای ما نیز متفاوت هستند. آنها دیگر به روش تربیتی مبتنی بر ترس پاسخ نمیدهند. درواقع روش مبتنی بر ترس، کنترل والدین را تضعیف میکند. تهدید به تنبیه تنها بچهها را علیه والدینشان برمیانگیزاند و باعث سرکشی آنها میشود. وحشت ناشی از فریاد زدن و تنبیه کردن دیگر موجب کنترل نمیشود. بلکه تمایل بچه را به گوش کردن و همکاری سست میکند.
والدین بهمنظور آماده کردن فرزندانشان برای رویارویی با فشارهای فزایندۀ زندگی امروزی، در پی ارتباط بهتر با آنان هستند؛ اما متأسفانه هنوز از روشهای قدیمی تربیت فرزند استفاده میکنند. تهدید به تنبیه تنها بچهها را در برابر والدینشان قرار میدهد و باعث سرکشی آنها میشود در گذشته، تنبیه برای در هم شکستن ارادۀ قوی کودک بهکار میرفت. شاید آن موقع این روش کارایی داشت و موجب اطاعت بچهها میشد. اما امروزه دیگر کارایی ندارد و نیاز به فراگیری مهارت تربیت فرزند است . حالا بچهها آگاهتر و داناتر هستند. آنها تشخیص میدهند چه رفتاری منصفانه و چه رفتاری نامنصفانه است و رفتارهای نامنصفانه را تحمل نمیکنند، درنتیجه آزرده میشوند و سرکشی میکنند. مهمتر اینکه، تنبیه و تهدید به تنبیه خطوط ارتباطی را از بین میبرد.
به روز کردن مهارت تربیت فرزند
پنج پیام مهمی را که بچهها نیاز دارند بارها آن را بشنوند، به فرزندانتان انتقال دهید.
این پنج پیام مثبت عبارتند از:
- ایرادی ندارد اگر متفاوت باشی.
- ایرادی ندارد اگر اشتباه کنی.
- ایرادی ندارد اگر احساساتت را ابراز کنی.
- ایرادی ندارد اگر بیشتر بخواهی.
- ایرادی ندارد اگر نه بگویی؛ اما بهیاد داشته باش که مامان و بابا رئیس هستند.
این پنج پیام به فرزندان شما اجازه میدهد تواناییهای خدادادشان را پرورش دهند. وقتی مهارتهای تربیت فرزند را بهدرستی بهکار ببرید، فرزندتان مهارتهای ضروری برای زندگی موفقیتآمیز را در خود پرورش خواهد داد. برخی از این مهارتها از این قرارند: «بخشش دیگران و خودشان، مشارکت، کسب رضایت با تأخیر، عزتنفس، بردباری، پشتکار، احترام به دیگران و به خودشان، همکاری، دلسوزی، اعتمادبهنفس، و توانایی شاد بودن.» فرزندانتان با این نگرش جدید، همراه با عشق و حمایت شما، فرصت خواهند داشت تا هر مرحله از رشدشان را بهطور کامل سپری کنند.
با این دیدگاههای تازه، اعتمادبهنفسی را که برای تربیت بچهها بهنحو احسن نیاز دارید، بهدست خواهید آورد و میتوانید شبها راحت بخوابید. وقتی تردیدها و سردرگمیهایی بروز کند، منابع قدرتمندی در اختیار دارید که میتوانند حمایت مورد نیازتان را به شما بدهند و آنچه را بچههایتان نیاز دارند و کارهایی را که میتوانید برای انها بکنید به شما یاد اوری کنند.
مهمتر از همه، شما بهیاد خواهید داشت که بچهها بهشتی هستند. آنها آنچه برای رشد نیاز است در وجودشان دارند. وظیفۀ شما بهعنوان والد این است که از فرایند رشدشان حمایت کنید. با بهکارگیری این پنج پیام و مهارتهای فرزندپروری مثبت، نهتنها از اطمینان به اینکه کارهای لازم را انجام میدهید لذت میبرید. بلکه میدانید که فرزندانتان با کمک شما میتوانند زندگی و شرایط دلخواهشان را بسازند.
-
ایرادی ندارد اگر متفاوت باشی.
همۀ بچهها بیهمتا و منحصربهفرد هستند. آنها استعدادها، چالشها و نیازهای خاص خودشان را دارند. وظیفۀ ما در نقش والدین این است که بتوانیم نیازهای خاص بچهها را بشناسیم و آنها را تقویت کنیم.
بهطور کلی پسرها نیازهایی خاص دارند که خیلی برای دخترها مهم نیست. از طرفی دخترها نیز نیازهایی دارند که برای پسرها اهمیت ندارد.
درک این تفاوت برای والدین ضروری است، وگرنه ممکن است به مقایسۀ بچهها بپردازند و بیجهت احساس ناکامی کنند. وقتی صحبت از یادگیری موضوعی است، سه نوع بچه وجود دارد: دونده، راه رونده، جهنده. دوندهها خیلی سریع میآموزند. راهروندهها بهشیوهای باثبات میآموزند و بازخوردهای روشنی میدهند که نشان میدهد در حال پیشرفت هستند. و سرانجام، جهندهها هستند که تربیت آنها دشوارتر است. بهنظر نمیرسد چیزی را یاد میگیرند یا پیشرفت میکنند.
سپس یک روز جهش میکنند و آنچه را باید، میآموزند. جهندهها دیر شکوفه میدهند. یادگیری انها زمان بیشتری می طلبد . پدر و مادر اهمیت ابراز عشق و محبت را به روشهای خاص جنسیتی میآموزند. برای مثال، دخترها اغلب به توجه بیشتری نیاز دارند؛ اما توجه زیاد به پسرها میتواند این احساس را در آنها ایجاد کند که انگار به آنها اعتماد ندارید. پسرها به اعتماد بیشتری نیاز دارند، در حالیکه اعتماد خیلی زیاد به دختر ممکن است عدم توجه کافی برداشت شود.
-
ایرادی ندارد اگر اشتباه کنی.
همۀ بچهها اشتباه میکنند. این موضوع طبیعی و قابل انتظار است. اشتباه بدین معنا نیست که شما ایرادی دارید، مگر اینکه والدینتان بهگونهای واکنش دهند که شما نمیبایست اشتباه میکردید. اشتباه کردن امری طبیعی است و میتوانید انتظار آن را داشته باشید. بچهها این موضوع را از طریق الگو میآموزند. وقتی والدین مطمئن شوند که اشتباهات خود را در قبال بچهها تأیید میکنند، میتوانند این اصول و با مهارت تربیت فرزند بهگونهای مؤثرتر آموزش دهند.
وقتی بچهها ببینند که والدینشان عذرخواهی میکنند، بهتدریج میآموزند که برای اشتباهاتشان پاسخگو باشند. والدین بهجای آموختن عذرخواهی به بچهها، باید الگویی از عذرخواهی را در رفتار خودشان نشان دهند. بچهها از مشاهدۀ الگوها ایفای نقش را میآموزند، نه با سخنرانی برای آنها. زمانیکه بچهها بارها و بارها والدینشان را برای اشتباهاتشان ببخشند، نهتنها میآموزند پاسخگو باشند، بلکه بهتدریج مهارت تربیت فرزند را نیز میآموزند.
-
ایرادی ندارد اگر احساسات منفیات را ابراز کنی.
احساساتی منفی مانند: خشم، ناراحتی، ترس، اندوه، ناکامی، ناامیدی، نگرانی، شرمساری، حسادت، آزردگی، ناامنی و شرمندگی، نهتنها طبیعی و عادی هستند، بلکه بخش مهمی از فرایند رشد و مهارت تربیت فرزند بهشمار میآیند. احساسات و هیجانات منفی هیچ ایرادی ندارند و باید ابراز شوند.
والدین باید بیاموزند که برای بچهها فرصتهایی مناسب بهوجود آورند تاهیجانات منفیشان را احساس و ابراز کنند. اگرچه هیجانات منفی همیشه قابل پذیرش هستند، اینکه بچهها چطور، کی و کجا هیجاناتشان را بروز دهند همیشه مناسب نیست. بدخلقی بخش مهم رشد بچهها است؛ اما باید زمان و مکان مناسب آن را بیاموزند. از طرف دیگر، شما باید حواستان باشد که برای اجتناب از بدخلقی فرزندتان درصدد آرام کردن او برنیایید، وگرنه بدخلقیها در جایی بروز میکنند که فرصت ندارید برای فرزندتان وقفه ایجاد کنید و بهگونهای مؤثرتر با مشکل روبهرو شوید.
مهارتهای ارتباطی جدید باید آموخته و تمرین شوند تا آگاهی بچهها نسبت به احساساتشان افزایش یابد، وگرنه از کنترل خارج میشوند، در برابر اقتدار شما مقاومت به خرج میدهند، و بر طبق احساسات سرخود عمل میکنند. براساس هیجانات منفی تصمیم نگیرد. کودک همکاری میکند، نه برای اینکه از والدینش در مقابل ناراحتی ناشی از احساس ترس حمایت کند. بلکه چون پدر یا مادر از او انجام کاری را خواسته است. والدین میتوانند بهجای ابراز احساسات خودشان، با همدلی، تأیید و گوش کردن به فرزندانشان کمک کنند تا آگاهی و درک بیشتری از احساساتشان بهدست آورند.
-
ایرادی ندارد اگر بیشتر بخواهی.
بیشتر اوقات بچهها این پیام را میگیرند که چون بیشتر میخواهند یا چون وقتی آنچه را میخواهند بهدست نمیآورند، خودخواه یا لوس هستند یا اشتباه میکنند. والدین بهجای اینکه به فرزندانشان اجازه دهند که بیشتر بخواهند، گرایش دارند بهسرعت فضیلت قدردانی و سپاسگزاری را به آنها آموزش دهند. «برای آنچه داری خدا را شکر کن»پاسخ سریع به آرزوی بچه برای بیشتر خواستن است. بچهها نمیدانند تا چه حد قابل پذیرش است که چیزی بخواهند و هرگز هم نباید توقع داشته باشید که بدانند. حتی ما بزرگسالان هم هنوز در درک اینکه چقدر میتوانیم بخواهیم که پرتوقع یا قدرنشناس بهنظر نرسیم، مشکل داریم. اگر بزرگسالان مشکل دارند، پس بدیهی است که نباید از بچهها توقع داشته باشیم از این موضوع مطلع باشند.
مهارت تربیت فرزند به بچهها آموزش میدهد که چطور خواستههای خود را به روشهایی مطرح کنند که برای دیگران محترمانه باشد. همزمان، والدین نیز خواهند آموخت که چطور نه بگویند بدون اینکه ناراحت شوند. بچهها احساس خواهند کرد که برای درخواست خواستههایشان آزاد هستند و میدانند که شرمسار نخواهند شدوقتی بچهها مهارتهای مذاکره و گفتگو را بیاموزند، اغلب به شما انگیزه میدهند تا آنچه را میخواهند به آنها بدهید. تفاوتی فاحش بین تحت کنترل بودن بچهای که گریه میکند و بچهای که با مهارتهای گفتگوی خوب به شما انگیزه میدهد، وجود دار
وقتی بچهها مهارتهای گفت و گفتگو را بیاموزند، اغلب به شما انگیزه میدهند تا آنچه را میخواهند به آنها بدهید. تفاوتی فاحش بین تحت کنترل بودن بچهای که گریه میکند و بچهای که با مهارتهای گفتگوی خوب به شما انگیزه میدهد، وجود دارد.
-
ایرادی ندارد اگر نه بگویی.
اما بهیاد داشته باش که پدر و مادر رئیس هستند. بچهها برای نه گفتن باید اجازه داشته باشند؛ اما باید بدانند که والدینشان مسؤول و رئیس هستند. علاوه بر این که باید به بچهها اجازه دهید که بیشتر بخواهند و مذاکره کنند، اجازۀ نه گفتن به آنها قدرت میدهد. بیشتر والدین از دادن قدرت زیاد به فرزندانشان میترسند که مبادا آنها لوس شوند. امروزه یکی از بزرگترین مشکلات، دادن آزادی خیلی زیاد به بچهها است.
والدین احساس کردهاند که فرزندانشان سزاوار قدرت بیشتری هستند؛ اما نیاموختهاند که چطور رئیس باقی بمانند. اگر آنها از دیگر مهارتهای تربیت فرزند مثبت مانند وقفههای مستمر برای جلب همکاری استفاده نکنند، بچههایشان خیلی پرتوقع، خودخواه و تندخو میشوند. وقتی والدین شرایط را تحت کنترل بگیرند، دادنِ قدرت بیشتر به بچههایشان مؤثرتر است.
اجازه دادن به بچهها که بهراحتی نه بگویند، مسیر را برای آنها هموار میکند تا احساساتشان را ابراز کنند و به آنچه میخواهند پی ببرند و سپس مذاکره کنند. این بدان معنا نیست که شما باید همیشه هر کاری آنها میخواهند، انجام دهید. اینکه بچهها میتوانند نه بگویند، بدان معنا نیست که میتوانند هر کاری میخواهند انجام دهند. نوع احساس و خواستۀ بچهها شنیده خواهد شد و همین آنها را به همکاری بیشتر ترغیب میکند. مهمتر اینکه، به بچهها اجازه میدهد بدون اینکه مجبور شوند خود واقعیشان را سرکوب کنند، مشارکتجو باشند.
نویسنده: سمیه کیکاوسی
ویرایشگر: غنیه اسفندیاری راد