تربیت فرزند

چه تعداد فرزند مناسب است؟

تعداد فرزند زیاد

سالها بود که در این کشور، تبلیغ «فرزند کمتر، زندگی بهتر» موج میزد و از هر سو برای اقناع ذهنها و تسخیر قلوب، هرآنچه که امکان داشت صورت گرفت؛ از تبلیغات پرحجم تا تنبیهات اقتصادی و اجتماعی، آنقدر گفتند مواظب باش و عقب برو از لب پشت بام، تا اینکه از آن طرف پشت بام سقوط کردیم!

برای ما که پیرو قرآن و محب اهل بیت علیهم السلام هستیم، لازم است که در همه ی شئون زندگی تابع قرآن و اهل بیت علیهم السلام باشیم. هرچند تحقیقات خوبی از جوانب مختلف در باب جمعیت صورت گرفته است؛ اما یکی از بهترین ها در عصر حاضر کتاب ارزشمند «کاهش جمعیت، ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین» نوشته علامه سید محمدحسین طهرانی می باشد.

با بهترین راهکارها در زمینه سبک زندگی در سایت گلدون

بیشتر بخوانید: باید و نباید های تربیت کودک

تعداد فرزند

بهترین تعداد فرزند

تعداد فرزندان به عوامل مختلفی بستگی دارد. بعضی خانواده ها حتی یک فرزند را نمی‌توانند به خوبی تربیت کنند. اما برخی دیگر پنچ فرزند را می توانند به بهترین شکل تربیت کرده و به اجتماع تحویل دهند. تعداد فرزندان بیشتر از دو تا مطلوب است. چرا که با هم رشد می کنند و تعاملات اجتماعی را با هم می آموزند.

اصول تربیت فرزند

زوجین قبل از تصمیم به بچه دار شدن بهتر است به دو نکته توجه کنند:

  • شرایط بچه دار شدن

وضعیت مالی شرایط فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. طبیعی است خانواده باید نیاز های اولیه ی فرزندان همچون تغذیه، پوشاک، آموزش، تفریح و غیره را فراهم کند. اگر وضعیت مالی پاسخگوی نیاز فرزندان باشد؛ فرزندان از امکانات بهتری استفاده خواهند کرد.

  • سازگاری زوجین

والدین باید هماهنگ باشند و از هم حمایت کنند تا در تربیت فرزندانشان موفق تر باشند.

فرزند از نظر قرآن

  • وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا (نوح، ۱۲)

و شما را با خواسته‏ ها و پسران مدد مى‏ رساند، و براى شما بوستان هایى مى‏ آفریند، و نهرها براى شما پدید مى آورد.

علامه طباطبایی در شرح این آیه می‌فرماید:

«امداد به معنای رساندن مدد به دنبال مدد دیگر است و مدد به معنای هرچیزی است که آدمی را در رسیدن به حاجتش کمک کند و اموال و فرزندان نزدیک ترین کمک های ابتدائی برای رسیدن جامعه انسانی به هدف های خویش است.»

 

  • وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُفْسِدین (اعراف، ۸۶)

و بیاد بیاورید زمانی را که افراد کمی بودید و او شما را فزونی داد.

 

بنابراین مسئله ازدیاد نسل و اینکه عدد افراد بشر به تدریج رو به فزونی می گذارد خود یکی از نعمت های الهی و از پایه ها و ارکان تکامل بشر است. آری، هیچ وقت یک ملت چند هزار نفری نیروی جنگی و استقلال سیاسی و اقتصادی و قدرت علمی و ارادی و عملی یک ملت چند میلیونی را ندارد». (المیزان، ج۸، ص ۲۳۸)

تعداد فرزند از نظر رهبری

تعداد فرزند از نظر رهبری

«مسئله جمعیت را جدی بگیرید! جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌‌کند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست؛ یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا 10 سال دیگر فکر می‌‌کنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسل‌ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست» و با توجه به اهمیت زیاد تکثیر نسل، خانواده‌ها و جوان‌ها باید تولیدِ ‌مثل را زیاد کنند و باید نسل را افزایش دهند تا با تکیه بر آنها مشکلات کشور در آینده حل شود «این محدود کردن تعداد فرزندان در خانه‌‌ها -به این شکلی که امروز هست- خطاست! این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در 10 سال آینده، 20 سال آینده و در دوره‌‌ها و مرحله های آینده این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم. همه مشکلات کشور را اینها حل می کنند.»

  • بیانات رهبری در مورد فرزندآوری

«خدای متعال از مسلمان‌ها خواسته که زیاد بشوند. واقعا هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد.»

روانشناسی فرزند سوم

برخی پدر و مادر‌ها بهانه‌هایی مانند این‌که می‌خواهم تمام وقت و انرژی خود را برای همین یک فرزند و تربیت او به کار گیریم یا از عهده مخارج آن برنمی‌آییم؛ این موضوع را منتفی می‌دانند. البته در بسیاری مواقع حق با آن‌هاست. اما این والدین باید بدانند تک فرزند‌ها اندوه زیاد و تنهایی مضاعفی را تجربه می‌کنند و در بزرگسالی دچار انواع آسیب‌ها می‌شوند.

کودکان کوچکتر تمایل دارند که برای جلب توجه صمیمی‌تر و جذاب‌تر باشند. در عین حال احساس استقلال بیشتری نسبت به سایر فرزندان دارند. به طور کلی آنها آزادی بسیار بیشتری نسبت به دیگر فرزندان دارند و به ندرت قانون پذیری آنها را دارند. متعاقباً به احتمال زیاد آنها چیزهای بیشتری را امتحان می‌کنند و آنچه را که می‌خواهند انجام می‌دهند. ویژگی‌های کوچکترین کودکان عموماً به شرح زیر است: افسونگر، ریسک‌پذیر، برونگرا، ایده‌مند،خلاق، اقتدار بزرگترها را به چالش می‌کشند، سرگرم کننده، خود محور

نقاط قوت فرزند کوچک خانواده:

کودکان کوچکتر، عموماً قوی‌ترین یا باهوش‌ترین افراد در اتاق نیستند. بنابراین روش‌های خود را برای جلب توجه دارند. آنها افسونگرهایی با شخصیتی اجتماعی هستند. پس جای تعجب نیست که بسیاری از بازیگران و کمدین‌های مشهور فرزند آخر خانواده هستند. فرزندانی که دارای روحیه‌ی آزاد هستند نسبت به خواهر و برادر خود نسبت به تجربیات غیر متعارف و ریسک‌های فیزیکی پذیراترند.

تعداد فرزند زیاد

تعداد فرزند زیاد

از آنجا که در خانواده‌های پرجمعیت بچه‌ها مدام بر سر و کله هم می‌زنند، پوست‌کلفت می‌شوند. این دعواهای خانوادگی مانور حضور اجتماعی است. یعنی جامعه‌پذیری این بچه‌ها در این خانواده‌ها این‌گونه است که اگر بعداً در اجتماع کسانی پیدا شوند که خلاف میل آنها رفتار کنند و نظر بدهند، به‌ لحاظ روحی چندان دچار مشکل نمی‌شوند. چون عادت دارند اما کسی که تک‌ فرزند است، همه چیز بر وفق مرادش بوده است. این افراد، زودرنج‌تر و شکننده‌تر هستند. در محیط اجتماعی که می‌آیند اگر یک نامرادی ببینند سخت متأثر می‌شوند.

شکاف نسلی در خانواده های پر جمعیت صورت نمی گیرد. پدر و مادر برای فرزندان مهم شده‌اند و باعث می‌شود که این مرجعیت والدین برای فرزندان حفظ می‌شود. در خانواده های پر جمعیت محدودیت امکانات وجود دارد.

درگذشته اگر بچه‌ای از پدر خود می‌خواست که مثلاً یک توپ بازی برایش بخرد، پدر می‌گفت تا ببینم چه می‌شود. این «تا ببینم» یعنی پنج ماه باید بدوی تا برایت بخرم! وقتی بچه به پدر می‌گفت برایم دوچرخه نمی‌خری؟ پدر می‌گفت که برو در مغازه کار کن یک بخشی از پول آن را خودت به دست بیاور و مقداری هم من می‌دهم!

بنابراین بچه‌های آن دوران قدر این امکانات را می‌دانستند. اما بچه‌ای که صبح درخواستی از پدر می‌کند و ظهر آنچه خواسته به دستش می‌رسد، این طور نیست. مواجهه با محدودیت امکانات را بچه‌های آن دوران، یاد می‌گرفتند یا بچه‌ای که اصلاً از محدودیت امکانات تصوری ندارد؟

ایثار را فرزندان در خانواده‌های پرجمعیت بیشتر یاد می‌گیرند یا در خانواده‌های کم جمعیت؟ بچه‌هایی که باهم دعوا می‌کنند، کم کم به یک الگویی از تعامل می‌رسند که یک جاهایی باید به نفع هم کوتاه بیایند.

معایب فرزند کمتر

والدینی که داشتن یک فرزند را ترجیح می دهند؛ زمانی که فرزندشان به مرحله نوجوانی و جوانی برسد احساس تنهایی را هم برای فرزند خود و هم خودشان لمس می کنند. در سال های اولیه زندگی زوجین با این فکر که از عهده بیش از یک فرزند بر نمی آیند به همان یک کودک بسنده می کنند. اما گاهی در تربیت همان یک نفر هم توانایی و مهارت لازم را به کار نمی برند. چرا که گاهی بچه نیاز دارد که با یک بچه دیگر بزرگ شود.

در خانه ای که کودک فقط هم بازی اش پدر و مادرش است؛ آن هم در صورت عدم خستگی و داشتن حوصله، نمی تواند به اندازه کودکی که در خانه هم بازی های خواهرانه و برادرانه دارد، به رشد اجتماعی، اخلاقی و … برسد. “یا فرزند دار نشوید یا اگر شدید خودخواهی را کنار بگذارید و به فکر بچه های دیگر هم باشید. چون تک فرزندی فقط و فقط دلیل بر خودخواهی ماست مگر دلایل کاملا قانع کننده که برحسب یک زندگی و شرایط خاصی وجود داشته باشد.”

اگر فاصله سنی فرزندان خیلی نزدیک، مثلا یک سال تا یک سال و نیم باشد؛ نوع حسادت و رقابت ها مسئله اصلی است. که در بین فرزندان دو قلو نیز مطرح است. اگر فاصله سنی فرزندان بین دو تا سه سال باشد؛ فرزندان در فشار کمتری به سر می‌برند. چون با بازی های کودکی و رفتارهای تعاملی با یکدیگر کنار می‌آیند. اگر فاصله سنی فرزندان بیش از سه سال باشد حسادت و رقابت فرزند بزرگتر باعث آزار و اذیت فرزند کوچکتر می‌شود.

هرچه شمار فرزندان بیشتر باشد؛ پدر و مادر در بزرگسالی خانواده بزرگ‌تری خواهند داشت و دور و برشان پر می‌شود از نوه و نتیجه که سبب شادی و نشاط و شادابی در آن‌ها می‌شود.

نویسنده: یاسمین سعیدی اصل

ویرایشگر: اکرم پورطاهرزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *